هوا بدجورى توفانى بود ، پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هردو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.درِ خانه را به صدا در آوردند بعد از باز کردن در ، پسرک پرسید:«ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین ؟»
هوا بدجورى توفانى بود ، پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هردو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند.درِ خانه را به صدا در آوردند بعد از باز کردن در ، پسرک پرسید:«ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین ؟»
+مصاحبه کننده : در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟
+متقاضی : 499 عدد !
+مصاحبه کننده : سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
+متقاضی :